یافتهها
مصوب |
بیگانه |
حوزه |
تعریف |
شمارهٔ دفتر |
شبکهٔ داخلی |
local area network, LAN |
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] |
شبکهای رایانهای که فاصلهٔ گرههای آن معمولاً از چندصد متر تجاوز نکند |
1 |
|
LAN → local area network |
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] |
|
1 |
خیابان محلی |
local street |
[حملونقل درونشهری-جادهای] |
خیابان رابط بین خیابانهای گِردآور و مناطق مسکونی |
2 |
پرواز محلی |
local flight |
[حملونقل هوایی] |
پرواز در ناحیهٔ برج مراقبت پرواز فرودگاه محلی |
2 |
بیهنجاری محلی مغناطیسی |
magnetic local anomaly |
[ژئوفیزیک] |
انحراف میدان مغناطیسی مکانی معین از میدان میانگین اطراف |
2 |
الکترونهای نامستقر |
delocalized electrons |
[شیمی] |
الکترونهایی که متعلق به هیچ اتم مستقلی نیستند و در تمام مولکول در نزدیکی اتمهای مختلف پراکندهاند |
2 |
دسترسی محلی |
local access street, local access |
[حملونقل درونشهری-جادهای] |
خیابانی که برای عابران پیاده و وسایل نقلیه امکان دسترسی به اماکن منطقه را فراهم کند |
3 |
|
local access → local access street |
[حملونقل درونشهری-جادهای] |
|
3 |
سیاسیات محلی |
local politics |
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] |
امور سیاسی مربوط به بخشی از کشور |
4 |
بزرگی محلی |
local magnitude |
[ژئوفیزیک] |
بزرگی زمینلرزه بر پایهٔ لگاریتم بیشینهٔ دامنهٔ امواج درونی ثبتشده با لرزهنگار معیار در فاصلهٔ 100 کیلومتری رومرکز زمینلرزه
متـ . بزرگی در مقیاس ریشتر، بزرگی ریشتر Richter magnitude |
4 |
حلقهٔ موضعی |
local ring |
[ریاضی] |
حلقهای که فقط یک آرمانهٔ بیشین دارد |
5 |
توفان محلی شدید |
severe local storm |
[علوم جَوّ] |
هر توفان مخرب شدید محلی، مانند توفان تندری شدید و توفان تگرگ و پیچند |
5 |
توفان محلی |
local storm |
[علوم جَوّ] |
توفانی میانمقیاس شامل توفانهای تندری و تندوَزهها و پیچندها |
5 |
تقارن موضعی |
local symmetry |
[فیزیک] |
تقارنی که تبدیلهای آن در نقاط مختلف فضا- زمان با هم تفاوت داشته باشد |
5 |
پیوند نامستقر |
delocalized bond |
[شیمی] |
نوعی پیوند مولکولی که در آن چگالی الکترون بین چندین اتم یا بر روی کل مولکول پخش شده است |
5 |
پوشش موضعی متناهی |
locally finite covering |
[ریاضی] |
پوششی از یک فضای توپولوژیکی بهطوریکه هر نقطهٔ فضا یک همسایگی دارد که فقط تعداد متناهی از عنصرهای آن پوشش را قطع میکند |
5 |
باد محلی |
local wind |
[علوم جَوّ] |
بادی در منطقهای کوچک که متناسب با توزیع فشار بزرگمقیاس نیست |
5 |
هواگَرد محلی |
local aircraft |
[حملونقل هوایی] |
هواگَردی که در محدودهٔ شدآمد هر فرودگاه پرواز میکند |
5 |
ویژگی موضعی |
local property |
[ریاضی] |
خصوصیتی از یک شیء ریاضی، مانند فضا، تابع، خم یا رویه، که به ساختار شیء در همسایگیهای نقاطی خاص بستگی دارد |
5 |
موقعیتنما |
localizer |
[حملونقل هوایی] |
آنتن و پرتوِ سامانهٔ فرود با دستگاه که هدایت سمتی را امکانپذیر میسازد |
6 |
کنش موضعی |
local action |
[خوردگی] |
خوردگی ناشی از کنش پیلهای موضعی ایجادشده در سطح فلز |
7 |
خوردگی موضعی شارشی |
flow-induced localized corrosion, FILC |
[خوردگی] |
نوعی خوردگی شارشی که در نتیجهٔ آشفتگی جریان و تغییرات سریع سرعت سیال پدید میآید |
7 |
خوردگی موضعی |
localized corrosion |
[خوردگی] |
نوعی خوردگی که در محلهای ناپیوسته و موضعی به وجود میآید |
7 |
جنگ محدود |
limited war |
[علوم نظامی] |
کشمکش مسلحانهٔ محدودتر از جنگ عمومی
متـ . جنگ مهارشده controlled war
جنگ حاشیهای peripheral war
جنگ محلی local war |
7 |
جنگ محلی |
local war |
[علوم نظامی] |
← جنگ محدود |
7 |
پیل خوردگی موضعی |
local corrosion cell |
[خوردگی] |
پیل الکتروشیمیایی که بر روی سطح فلز به وجود میآید و پیدایش آن به دلیل اختلاف پتانسیل الکتریکی بین نواحی مجاور است |
7 |
پیل موضعی |
local cell |
[خوردگی] |
پیل گالوانی حاصل از کنش موضعی |
7 |
|
FILC → flow-induced localized corrosion |
[خوردگی] |
|
7 |
جدول حجم محلی |
local-volume table |
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] |
جدولی که قطر برابر سینه تنها متغیر مستقل آن است و دادههای مربوط به آن از محدودهٔ کوچکی جمعآوری میشود |
8 |
پراشنوی مکانی |
paracusis loci, paracusis localis |
[شنواییشناسی] |
کاهش توانایی مکانیابی صدا |
8 |
|
paracusis localis → paracusis loci |
[شنواییشناسی] |
|
8 |
شهرآورد |
derby, local derby |
[ورزش] |
مسابقهٔ ورزشی بین دو تیم رقیب از یک شهر یا منطقه |
9 |
جهانمحلی شدن |
glocalisation/ glocalization |
[جامعهشناسی] |
انطباق موقعیتهای محلی با فرایند جهانی شدن در حوزههای فرهنگی و اقتصادی |
9 |
افق ظاهری |
apparent horizon |
[مهندسی نقشهبرداری] |
خط نامنظمی که در امتداد آن پرتوهای گسیلشده از نقطهٔ مشاهده مماس بر سطح زمین باشد
متـ . افق محلی local horizon
افق مرئی visible horizon |
9 |
افق محلی |
local horizon |
[مهندسی نقشهبرداری] |
← افق ظاهری |
9 |
اَبَرخوشهٔ محلی |
local supercluster |
[نجوم رصدی و آشکارسازها] |
مجموعهای شامل دوهزار کهکشان که به شکل خوشهها و گروههایی از کهکشانها در صورت فلکی سنبله مشاهده میشود
متـ . اَبَرخوشهٔ سنبله Virgo supercluster |
9 |
|
glocalization → glocalisation |
[جامعهشناسی] |
|
9 |
|
local derby → derby |
[ورزش] |
|
9 |
|
CLASS → custom local access signalling services |
[مهندسی مخابرات] |
|
10 |
خدمات سفارشی نشانکدهی دسترسی محلی |
custom local access signalling services, CLASS |
[مهندسی مخابرات] |
← خدمات سفارشی تماس |
10 |
خدمات سفارشی تماس |
custom calling services |
[مهندسی مخابرات] |
گروهی از خدمات شبکهبنیاد با قابلیت ارسال نشانک از پایانه یا به پایانه که بهرهبرداران مراکز محلی تلفن (LECs) از طریق شبکهٔ عمومی تلفن ارائه میکنند
متـ . خدمات سفارشی نشانکدهی دسترسی محلی custom local access signalling services, CLASS |
10 |
خدمات محلی |
local service |
[حملونقل درونشهری-جادهای، حملونقل ریلی] |
نوعی خدمات در سامانهٔ اتوبوسرانی که در آن اتوبوسها توقفهای متعدد دارند و درنتیجه سرعت آنها کمتر است و هدف از آن سوار و پیاده کردن مسافر در نزدیکی مبدأ و مقصد آنهاست |
10 |
پَسار نشتی |
leakage drag |
[حملونقل هوایی] |
پَسار ناشی از جریانهای موضعی (local flow) بین اجزای ثابت و متحرک هواگَرد |
10 |
مکانیابی میانی |
median plane localization |
[شنواییشناسی] |
شناسایی صدای آمیختهای (fused sound) که در میانهٔ سر متمرکز شده است |
10 |
مکانیابی عمودی |
vertical localization |
[شنواییشناسی] |
شناسایی جایگاه منبع صدایی که در صفحهٔ عمودی واقع شده است |
10 |
مکانیابی2 |
localization |
[شنواییشناسی] |
شناسایی جایگاه منبع صدا در میدان آزاد صوتی |
10 |
آشفتگی مغناطیسی محلی |
local magnetic disturbance,local attraction |
[ژئوفیزیک] |
نوعی بیهنجاری میدان مغناطیسی زمین ناشی از اثرهای مغناطیسی محلی در ناحیهای نسبتاً کوچک |
12 |
پایهٔ موضعی |
local base |
[ریاضی] |
فرمولدار |
12 |
جبر موضعیمتناهی |
locally finite algebra |
[ریاضی] |
جبری که هر زیرجبر متناهیمولد آن متناهیبُعد است |
12 |
شرایط محلی ساختگاه |
local site condition |
[ژئوفیزیک] |
توصیف کیفی یا کمّی عارضهشناختی و زمینشناختی و نیمرخ خاک هر ساختگاه که جنبشهای زمین در آن ساختگاه را در زمان زمینلرزه تحت تأثیر قرار میدهد |
12 |