Maziyar Yf's Reviews > مارش رادتسکی
مارش رادتسکی
by
by
مارش رادتسکی کتابی ایست از یوزف روت ، نویسنده مشهور اتریشی . او در این کتاب زندگی سه نسل یک خانواده سرشناس در امپراتوری اتریش - مجارستان را به تصویر کشیده است . روت راوی زندگی سه نسل از خانواده فون تروتا شده و زندگی آنها شامل بنیان گذار خانواده ، پدربزرگ ، پسر و فرزند پسر دنبال کرده است . کتاب روت گرچه با جنگ سولفرینو شروع می شود اما داستان روت را نمی توان تاریخی دانست . روت ازنبرد سولفرینو استفاده کرده و داستان خانواده فون تروتا را همگام و هم آهنگ با فراز و نشیب امپراتوری اتریش – مجارستان و شخص امپراتور فرانتس یوزف اول پیش برده است .
آنچه در کتاب می بینیم را می توان تفاوت نسل ها هم دانست ، در حالی که قیصر برای تروتا بزرگ و پسر او شخصیتی تقریبا مقدس است اما به تدریج و در پایان کتاب قیصر به مردی پیر و نه چمدان محترم تبدیل می شود . گویی زوال امپراتوری را در سقوط شخصیت قیصر می توان دید . بخشی دیگر از تباهی و نافرجام بودن امپراتوری را می توان در گفت و گوهای تکراری و ملال آور پدر و پسر دانست ، گویی همگام با به بن بست رسیدن رابطه میان پدر و پسر ، امپراتوری هم از سرنوشت مقدر شده خود راه گریزی ندارد .
تیر خلاص به خاندان تروتا را کارل یوزف می زند ، او با باختن در قمار سبب از دست رفتن ثروت و آبرو خاندان تروتا شده و آنها را به این گونه نزد قیصر بی اعتبار کرده ، گرچه بی ارزش شدن تروتا ها هم زمان با بی قدر و منزلت شدن قیصر هم زمان شده است .
روت روحیه جوانان و البته ارتش اتریش را هم شرح داده . آنان گرچه بدون جنگ احساس پوچی و بیهودگی دارند و در حسرت جنگ می سوزند اما احساسات آنها احتمالا با شروع جنگ اول و فرسایشی شدن آن تغییر خواهد کرد .
به باور من ،اما تمامی توصیفات و یا پر گویی های روت که البته با ترجمه خوب محمد همتی همراه شده سبب جذابیت مارش رادتسکی نشده است . روت با کلامی سرشار از نشانه ها و البته نسبتا سنگین و کسالت بار به موضوع تغییر نسل ها و دگرگونی ارزش ها پرداخته . نمادها و نشانه ها به کار رفته در کتاب و ارجاع و مقایسه دائمی خاندان تروتا با قیصر در بستر خشک و شاید پر ملال ادبیات آلمان همراه با نیاز به دانستن بخشی از تاریخ امپراتوری اتریش مجارستان سبب کاستن گیرایی کتاب شده است .
آنچه در کتاب می بینیم را می توان تفاوت نسل ها هم دانست ، در حالی که قیصر برای تروتا بزرگ و پسر او شخصیتی تقریبا مقدس است اما به تدریج و در پایان کتاب قیصر به مردی پیر و نه چمدان محترم تبدیل می شود . گویی زوال امپراتوری را در سقوط شخصیت قیصر می توان دید . بخشی دیگر از تباهی و نافرجام بودن امپراتوری را می توان در گفت و گوهای تکراری و ملال آور پدر و پسر دانست ، گویی همگام با به بن بست رسیدن رابطه میان پدر و پسر ، امپراتوری هم از سرنوشت مقدر شده خود راه گریزی ندارد .
تیر خلاص به خاندان تروتا را کارل یوزف می زند ، او با باختن در قمار سبب از دست رفتن ثروت و آبرو خاندان تروتا شده و آنها را به این گونه نزد قیصر بی اعتبار کرده ، گرچه بی ارزش شدن تروتا ها هم زمان با بی قدر و منزلت شدن قیصر هم زمان شده است .
روت روحیه جوانان و البته ارتش اتریش را هم شرح داده . آنان گرچه بدون جنگ احساس پوچی و بیهودگی دارند و در حسرت جنگ می سوزند اما احساسات آنها احتمالا با شروع جنگ اول و فرسایشی شدن آن تغییر خواهد کرد .
به باور من ،اما تمامی توصیفات و یا پر گویی های روت که البته با ترجمه خوب محمد همتی همراه شده سبب جذابیت مارش رادتسکی نشده است . روت با کلامی سرشار از نشانه ها و البته نسبتا سنگین و کسالت بار به موضوع تغییر نسل ها و دگرگونی ارزش ها پرداخته . نمادها و نشانه ها به کار رفته در کتاب و ارجاع و مقایسه دائمی خاندان تروتا با قیصر در بستر خشک و شاید پر ملال ادبیات آلمان همراه با نیاز به دانستن بخشی از تاریخ امپراتوری اتریش مجارستان سبب کاستن گیرایی کتاب شده است .
Sign into Goodreads to see if any of your friends have read
مارش رادتسکی.
Sign In »
Reading Progress
May 16, 2023
–
Started Reading
May 16, 2023
– Shelved
June 1, 2023
–
Finished Reading
June 2, 2023
– Shelved as:
joseph-roth