بحث:درانی
افزودن مبحثرد کردن جدول تا شروع بحثها |
اینجا یک صفحهٔ بحث برای گفتگو پیرامون بهبود مقاله درانی است. اینجا انجمن نیست که راجع به موضوعهای عمومی پیرامون موضوع مقاله گفتگو کنید. |
سیاستهای مقاله
|
یافتن منابع: گوگل (کتابها · اخبار · روزنامهها · آکادمیک · تصاویر آزاد · ارجاعات وپ) · اخبار آزاد · جیاستور · نیویورک تایمز · کتابخانه وپ |
این مقاله با درجه کیفیت ضعیف و اهمیت بالا دارای امتیاز ۱٬۵۰۲ در ویکیپروژه نسخهٔ آفلاین است.
جزئیات بیشتر
|
این مقاله عضو ویکیپروژههای زیر است: | |||||||||||||||||||||||||
|
ایل (قوم) یا دودمان حاکم
[ویرایش]این مقاله باید مشخص شود که درباره طایفه ابدالی است یا درباره دودمان احمدشاه ابدالی. Farvartish (بحث) ۳۰ دسامبر ۲۰۱۴، ساعت ۲۰:۲۵ (UTC)
احمدشاه کشورش را افغانستان به اسم پشتونخواه میخواند
[ویرایش]در مقااله نوشته شده که افغانان از تابعیت ایران بیرون رفتند ؟ این نگاه اصلا با نگاه تاریخی و حقیقت برابر نیست انچه امروز ما دو کشور میبینیم انروز یک کشور بود با کشته شدن نادر نیمی از بزرگان ایران که بین انها وزیر و مشاور ایران و پسر وزیر معروف میرزا مهدی استرابادی و محمد کاظم افشار و بسیاری از بزرگان شیراز و سران قزل باش بودند با احمد خان ابدالی به قندهار رفتند و پاره ای به پسر برادر نادر پیوستند در واقع همه دربار با احمد خان به قندهار رفتند چون کسانی که نادر را کشته بودند با انها به جنگ بر خاستند سپس برادر زاده نادر توانست با گرفتن کلات مدعی پادشاهی شود سپس افشاریه به جنگ با هم پرداختند و بزرگان ایران که بیشترشان با احمد خان ابدالی بودند او را با نام احمد شاه درانی به پادشاهی برگماشتند محمد جعفر راهب اصفهانی در مدح احمدشاه درانی ابدالی سروده
میرزا جعفر راهب ـ ( ۱۱۶۶ ه ) در ستایش احمد شاه درانی سروده است: جهاندار احمد شه سرفراز
که درهای دل هاست بر وی فراز
خداوند دولت بر ایرانیان
در درج اقبال درانیان
شهاب ترشیزی در رثای تیمورشاه درانی سروده است: ملک ایران گشت ویران چون دل آشفتگان
ای دریغا تاجدار خسرو ایران کجاست؟
میرزا جعفر راهب ـ ( ۱۱۶۶ ه ) در ستایش احمد شاه درانی سروده است:
جهاندار احمد شه سرفراز
که درهای دل هاست بر وی فراز
خداوند دولت بر ایرانیان
در درج اقبال درانیان
شهاب ترشیزی در رثای تیمورشاه درانی سروده است: ملک ایران گشت ویران چون دل آشفتگان
ای دریغا تاجدار خسرو ایران کجاست؟
خود احمد شاه نیز در کتاب تاریخ احمد شاهی که توسط منشی اش جامی شیرازی نوشته شد و احمد شاه بر ان نظارت داشت خود را شاه ایران خوانده سنباد فارسی (بحث) ۱۸ نوامبر ۲۰۲۰، ساعت ۲۲:۳۱ (UTC)
گردیزی – زین الاخبار فارسی: 444 ق / 1052 م {26} ص 5: چنین گویذ فرازآرندۀ این کتاب زین الاخبار کی دانایان، جهان را به اقلیمها قسمت کرده اند کی مکه و مدینه و حجاز و یمن از اقلیم سِیُم و نیمروز و خراسان و جبال و فارس و عراق از اقلیم چهارم بشمُرند و این اقلیم چهارم را کی به میان جهان است ایرانشهر خوانند. حاکم نیشابوری در تاریخ کبیر گفته
خراسان از طرف شرق است تا به غایت خوارزم و ماوراء النهر و حوالی انرا خراسان خوانند وهر متکلم به لغت اهل خراسان را بفارس نسبت دهند و فارسی گویند ( نامش پارسی است ) هر چند اصطلاح این دیار خراسان عبارت از بعضی اماکن معینه فارسی اشارت بدان بعض بلاد معلومه است چنانچ سلمان رضی الله عنه که اتفاق جمهوراست که از اصبهان بود و اصبهان از عراق عجم است ایشان را به فارس وصف فرموده اند و کلی این کلمات ترجمه کلام ان امام است حاکم نیشابوری تلخیص تاریخ کبیر بکوشش بهمن کریمی تهران ۱۳۳۹
صفحه ۳ و ۲ دقت شود میگوید هر متکلم به لغت اهل خراسان و تنها پارسی دری را نمیگوید - یعنی پشتو و پشه ای و وخی و شغنانی و اشکونی و پرسونی و هر انچه زبان اریان خراسان است صاحبش را پارسی می گویند - - بر همین گفته بسیاری از دانشمندان دینی حدیث پیامبر را که گفته است اگر علم و ایمان به ثریا اونگان بود مردان پارسی بدان دست می یافتند در ستایش مردم خراسان دانسته اند و مقدسی درباره ان برگه هایی پرداخته است مقدسی گوید ایرانشهر مردمان را در این باره رایهاست پاره ای او را بر سراسر این کوره و کابلستان گویند و سیستان و پیرامونش نیز در ابرشهر گرد آید یعنی تمام افغانستان امروزی و جنوب و شمالش
در تاریخ سلطانی (سلطان محمد خان ابن موسی خان درانی، تاریخ سلطانی، بمبی، 1298 ه. ق) آمده است «...آن [افغانستان] را فارس شرقی گفتندی و اهالی فرنگستان خصوصاً انگریزان که در علم جیاگرفی یعنی جغرافیا مهارت تمام دارند در نقشه آنجا را «ایسترن پرشیا» می نگارند- یعنی فارس شرقی چه ایسترن در لغت به معنی مشرقی است و پرشیه به معنی فارس است...»
- روانشاد کاتب هزاره نیز در ص. 7 سراج التواریخ، افغانستان را سابق «پارس شرقی» خوانده است - سید جمال الدین افغانی نیز پشتون ها (افغانان) را ایرانی الاصل معرفی کرده و می نویسد: «والحق أن هذه الامه من اصل ایرانی و أن لسانها مأخوذ من لسان (زند و استا) و هواللسان الفارسی القدیم، وله مشابهۀ تامۀ بالفارسیۀ المستعملۀ الآن. و إن متأخری المورخین کفرنسیس لئورمان و غیره یؤیدون هذا الرأی.» ترجمه: در حقیقیت این امت (افغان ها یا پشتون ها) ایرانی الاصل هستند و زبان شان از زبان زند و اوستا که زبان فارسی قدیم است، گرفته شده است و با فارسی رایج کنونی هم مشابهت تام دارد. مورخان متاخر مانند لئورمان فرانسوی و دیگران نیز این نظر را تایید می کنند.
کتاب «تتمه البیان فی التاریخ الافغان»، جمال الدین اسد ابادی سید هادی خسروشاهی، مرکز بررسی های اسلامی، قم، 1379، ص. 113، آمده است.