پرش به محتوا

آسمان

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

گونه‌های دیگر نوشتاری

[ویرایش]

ریشه‌شناسی

[ویرایش]
  • پهلوی

آوایش

[ویرایش]
  • /آس/مان/

اسم

[ویرایش]

آسمان

اسم مرکب

[ویرایش]
  1. سپهر، فلک.
    آسمان ممکن است به دو قسمت آسم - آن قابل تجزیه باشد، و استنباط کلی از اصطلاح فوق یعنی همیشه آویخته، همیشه آویزان است.
  2. هر یک از طبقات هفتگانه یا نُه گانه افلاک در نظر قدما.
  3. یکی از ایزدان.
  4. روز بیست و هفتم از هر ماه خورشیدی.

مثال

[ویرایش]
  1. آسمان به زمین آمدن کنایه از: اتفاق خارق العاده افتادن و نظم امور را به هم زدن.

––––

برگردان‌ها

[ویرایش]
ترجمه‌ها

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ فارسی: محمد معین، مصحح: عزیزالله علیزاده، تهران: نامن، 1381، (شش جلدی) 5462 صفحه.