چی
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]آوایش
[ویرایش]- /چِی/
ضمیر
[ویرایش]چی
- (گفتگو): چه، چهچیز، کدامچیز.
- چی یک پسوندِ اوستایی است
- از فارسی میانه𐭬𐭤 čē، «چه، که»
پسوند
[ویرایش]- (پسوند): جزء پسین بعضی از کلمههای مرکب، که بر نسبت، دارندگی، و شغل دلالت میکند. تفنگچی، جارچی، گاریچی. ارابهچی، درشکهچی، تماشاچی.
- نسبت و اتصاف.
زبان دیگر
[ویرایش]اسم
[ویرایش]- به معنی خام یا ناپخته برخی خوراکیها مانند گوشت.
- پسوندی است دال بر ورزنده کاری و شغلی و آن به (کفشگر)، یالانچی (دروغگوی، مقلد)
واژههای مشتق شده
[ویرایش]––––
برگردانها
[ویرایش]ترجمه | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
- فرهنگ بزرگ سخن
- فرهنگ واژه های اوستا